وياناويانا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

Mano ninim

شمارش معكوس

1392/11/16 6:53
نویسنده : Marzieh
238 بازدید
اشتراک گذاری
الان كه دارم واست مينويسم ساعت حدود 6 هست و من از نيمه هاي شب بيدارم اصلا حال خوبي ندارم كمر دردو با درد خيلي اذيتم ميكنه و اصلا خواب ندارم خونه مامان جون هستم همه خوابن و بيرون سفيده سفيده دوروزه كه يه بند داره برف مياد و هوا خيلي سرد شده من تنهايي تو اتاق مامان جون نشستم كنار بخاري و دارم درد ميكشم و از تو خواهش ميكنم كه زودتر بياي . نميدونم بعد از اومدنت جه اتفاقي ميفته و جه جوري با هم قراره كنار بيايم اخه من هيج تجربه ايي ندارم از بجه داري ولي مامان جون ميكه وقتي بياد خيلي خوبه همه جي يادت ميره و سرتا با عشق ميشي. الان كه فقط دارم از درد ديونه ميشم ولي حرفاي مامانمو مرور ميكنم البته اون برعكس بقيه حرف ميزنه اخه اونا ميكن الان بهترين دورانته.منم نميدونم همه جي ٥ روز ديكه معلوم ميشه .واسه ماماني دعا كن كه يكم بخرابه يكم درداش خوب بشه و يه كم ارامش بيدا كنه.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ثمين
20 بهمن 92 10:17
سلام ماماني مهربون.ان شاا... كه ني ني نازتون صحيح و سالم به دنيا بياد و يه عالمه شادي و شور و مهربوني براتون به ارمغان بياره.فقط با ذكر خدا دلت رو آروم كن و اصلا به هيچي فكر نكن اين روز آخري رو قدر بدون و بيشتر با همسرت باش.براي من هم خيلي دعا كن خيلي...
مامان کیانا و صدرا
20 بهمن 92 17:32
کوچک و ناز با پاهای کوچولو و دستای کوچولوش ایشا....فردا میاد پیشت.قدمش برات مبارک باشه و هردو سلامت و شاد باشید.پیشاپیش مبارکه
Marzieh
پاسخ
مرسي ماماني واسم دعا كنيد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mano ninim می باشد